ZED LOVE

سفر غريبي داشتم توي اون چشم سياهت

سفري که بر نگشتم  گم شدم توي نگاهت

يه دل ساده ي ساده کوله بار سفرم بود

چشم تو مثل يه سايه همه جا همسفرم بود

من همون لحظه اول آخر راهو ميديدم

تپش عشق رو تو رگهام عاشقانه مي شنيدم

تو شدي خون تو رگهام من ديگه خودم نبودم

براي نفس کشيدن حالا محتاج تو بودم

حالا محتاج تو بودم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 23 آذر 1398برچسب:,ساعت 2:43 توسط ZED| |


Power By: LoxBlog.Com